شاخصه های عرفان اسلامی (قسمت سوم)

شاخصه های عرفان اسلامی (قسمت سوم)

– ذکر کثیر

و در حدیثی، امام صادق علیه السلام به ابی عبیده می فرمایید:

«و ذکراللَّه کثیرا ثم قال لا اعنی: سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لااله اللَّه و اللَّه اکبر، و ان کان منه و لکن ذکر اللَّه عند ما احل و حرم، فان کان طاعته عمل بها و ان کان معصیه ترکها».

درباره ذکر بسیار خداوند، منظور «سبحان اللَّه والحمدللَّه ولا اله الا اللَّه واللَّه اکبر» به نسبت اگر چه این هم از آن است ولیکن منظور یاد خدا نزد آنچه حلال یا حرام کرده است.

پس اگر طاعت خدا بود به آن عمل کند و اگر نافرمانی خدا بود آن را ترک کند.

گاهی ذکر خدا، ذکر انسان کامل، و اسوه گیری از آنها در تمام شئون زندگی است مثل «ذکر علی عباده» یا «ذکر فضائله عباده» که در حقیقت «علی شناسی» اسلام شناسی و عرفان شناسی است و یاد فضائل بی شمار او وادار کننده انسان به سوی خوبی هاست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «ذکر اللَّه عز و جل عباده و ذکری عباده و ذکر علی عباده و ذکر الائمه من ولده عباده»

۱۰٫ عشق و محبت

عرفان و عشق، سرنوشتی توأمان داشته به گونه ی که جدایی ناپذیرند و نام یکی نام دیگری را تداعی می نماید. خدای سبحان از باب حب به ذات تجلی کرد و این همه عوالم پیدا و پنهان را آفرید و همه هستی نیز عاشق و شیدای او هستند:

همه هستی سرگردان چو پرگار ×××× پدید آرنده خود را طلبکار

عرفان اسلامی

و چه زیبا امام علی علیه السلام می فرماید:

«اللهم انی اسئلک ان تملا قلبی حباً لک»؛

«خدایا از تو خواهانم که قلبم را از محبت خودت لبریز گردانی».

قرآن مجید هندسه محبت خدا را چنین ترسیم می نماید:

«إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»؛

«اگر [به راستی] خدا را دوست می دارید مرا پیروی کنید خدا شما را دوست می دارد».

و سپس دوستی عترت طاهره پیامبر اکرم معیار اساسی است.

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی».

ناگفته نماند که عشق تعریف نابردار و تفسیر ناشدنی است زیرا از جنس چشیدنی هاست نه شنیدنی ها که با فناء عاشق در معشوق درک کردنی و شناخته شدنی است و «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ».

هر چه گویم عشق را شرح و بیان ×××× چون به عشق آیم خجل باشیم از آن
گر چه تفسیر زبان روشنگر است ×××× لیک عشق بی زبان روشن تر است
چون قلم اندر نوشتن می شتافت ×××× چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

– نکاتی چند پیرامون عشق و محبت

الف. عشق مرتبه عالی محبت است و مشتق از «عشقه» به معنی «میل فراوان» باشد و نه محسوس است و نه معقول اما در هر دو قلمرو تأثیر گذارد و این عشق ساری و جاری در همه موجودات و در انسان شدت بیشتری دارد زیرا معرفت و عشق با هم هستند.

ب. برخی نیز گفته اند عشق دو قسم کلی است:
۱٫ عشق اکبر که عشق به بود مطلق است.
۲٫ عشق اصغر که عشق به نمودها است

و اگر عشق را با متعلق های دیگر که واقعی تر است بسنجیم به تعبیری سه قسم است:

۱٫ عشق حقیقی،

۲٫ عشق مجازی،

۳٫ عشق کاذب و دروغین که در حقیقت عشق نیست.

صلوات

ج. اساس دین خدا نیز حب است. حب به خدا و حب به محبوبان راستین خدا، قال ابو جعفر: «و هل الدین الا الحب».

استاد جوادی آملی نیز فرمود: «اساس دین، محبت به خداست، محبت اولیای الهی و احکام دینی وسیله نیل به آن حب والاست».

در روایتی آمده است: «نوجوانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، به پیامبر سلام کرد و از خوشحالی دیدن ایشان، چهره اش گشاده شد و لبخند زد.

حضرت به او فرمود: ای جوان! مرا دوست داری؟ گفت: یا رسول خدا! به خدا قسم آری، فرمود: هم چون خودت؟ گفت یا رسول خدا! به خدا قسم بیشتر. فرمود: هم چون پروردگارت.

گفت: خدا را، خدا را، یا رسول خدا! این مقام نه برای توست و نه دیگری. در حقیقت ترا برای خدا دوست می دارم.

در این هنگام رسول خدا به همراهان خویش روی کرد و فرمود:

این گونه باشید، خدا را به سبب احسان و نیکی اش به شما، دوست بدارید و مرا برای دوستی خدا دوست بدارید».

بگذر از خویش اگر عاشق دلباخته ای ×××× که میان تو و او جز تو کسی حائل نیست

———————————————————

شاخصه های عرفان اسلامی (قسمت اول)

شاخصه های عرفان اسلامی (قسمت دوم)

شاخصه های عرفان اسلامی (قسمت چهارم)

——————————————————-

تذکر: استفاده از منابع مطالب و منابع عکس در این سایت دلیل بر تایید آن سایت ها نیست.

theme