گزیده ای از مناجات های علاّمه حسن زاده آملی (قسمت اول)

( از الهی نامه ی علاّمه حسن زاده آملی )

الهى، اگر حسن مال مى یافت و حال نمى یافت از حسرت چه مى کرد ؟!

الهى، شکرت که روزنه اى از عوالم ملکوت را بررویم گشودى « رَبِّ زِدنِی عِلماً » ، ((رَبِّ زِدنِی فِیکَ تَحَیُّراً )) ، (( رَبِّ اَنعَمتَ فَزِد )).

الهى، من خودم را نشناختم تا تو را بشناسم !

الهى، تاکنون مى گفتم جهان را براى ما آفریدى، اکنون فهمیدم که خودت هم براى مایى.

الهى، ادراک مفاهیم اسماء که بدین پایه لذّت بخش است، ادراک حقائق آن ها چون خواهد بود.

الهى، حسن که بدین اندازه حسن است، حسن آفرین چون باشد « فَتَبَارَکَ اللهُ اَحسَنَ الخَالِقِین ».

الهى، اگر حسن از تو جز تو خواهد فرق میان او و بت پرست چیست ؟

الهى، شکرت که دل بی دردم را به درد آوردى.

الهى، شکرت که تا خودم را شناختم تن خسته و دل شکسته دارم.

الهى، تاکنون مى گفتم داراتر از من کیست که تو داراى منى از آن گفتار پوزش خواهم که اینک ۱۳ شهر رمضان ۱۳۹۱ گویم داراتر از من کیست که تو دارایى منى.

الهى، داراتر از من کیست که تو دارایى منى.

الهى، ما هنوز حرف هاى این جهانى را نفهمیدیم تا توقّع آن جهانى را داشته باشیم.

الهى، چه فکرهایى می کردم و به دنبال این و آن می رفتم و این در و آن در می زدم و موفّق نمی شدم و خدا خدا می کردم که چرا موفّق نمی شوم، بار خدایا شکرت که جوابم را ندادى و چه نکو شد که نشد و گرنه حسن نمی شدم، تسلیم توأم حکم آن چه تو فرمایى لطف آن چه تو اندیشى.

الهى، توانگران به آزاد کردن بندگان رستگارند، این تهیدست را به بنده کردن آزادان سرفراز فرما.

الهى، در فکر فهمیدن حروف مقطّعه ی کتابت بدین جا رسیدم که تمام کلماتت حروف مقطّعه اند ؛ خُنُک آن که اهل قرآن است.

الهى، این روزگار طوفانى تر از طوفان نوح است و قرآن کشتى نجات، خوشا به حال اصحاب السّفینه.

الهى، گاهى در انواع مخلوقات گوناگون تو ماتم و گاهى در افراد لونالون آن ها و بیش از همه در اطوار جور واجور خودم ؛ رَبِّ زِدنِی فِیکَ تَحَیُّراً !

الهى، تاکنون به امیدوارى سر به بالا مى داشتم و خدا خدا مى کردم، اکنون به شرمسارى سر بزیر افکندم که چرا چون و چرا مى کردم.

الهى، اعیان تر از من کیست که با تو هم نشینم.

الهى، خوشا به حال کسانى که لذّات جسمانى شان، عقلانى شد.

الهى، از تو شرمنده ام که بندگى نکردم و از خودم شرمنده ام که زندگى نکردم و از مردم شرمنده ام که اثر وجودیم براى ایشان چه بود ؟

الهى، توفیقم ده که یک بار استغفر الله و اتوب الیه بگویم که هنوز از گفتن آن شرم دارم !

الهى، تاکنون خودم را بر منبر گوینده مى پنداشتم و حضّار را مستمع؛ ولى اکنون مى بینم که گوینده تویى و من و مستمع هر دو مستمعیم !

الهى، شکرت که دوستانم عاقل اند و دشمنانم احمق.

آملی

منبع عکس: http://jnews.g19.ir

الهى شکرت که به هر سو رو می کنم کریمه ی « فَاَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ الله » برایم تجلّى می کند.

الهى، شکرت که دنیایم آخرتم شد.

الهى، وقتى بیدار شدم که هنگام خوابیدن است.

الهى، خاطر ما را از خطور خطیئه نگهدار.

الهى، به حقّ آنانى که از دیده ی مردم غائب اند، این غائب را در حضور بمیران.

الهى، دل خوشم که شاخه اى از شجره طوبایم.

الهى، چگونه شکر این موهبت را به جا آورم که اگر شرق تا غرب را کفر بگیرد در کاخ ربوبى ایمانم سرمویى خلل راه نمی یابد.

الهى، تاکنون به نادانى از تو می ترسیدم و اینک به دانایى از خودم می ترسم !

الهى، حسن که از فهمیدن کتب تدوینى این همه ابتهاج و لذّت دارد، کسانی که کتب تکوینى را می خوانند و زبان شان را می دانند و مُبَیِّن حقائق اسماءاند، چگونه اند و کسى که با تو در گفت و شنود است چگونه است ؟!

الهى، شکرت که از اساتید بى رنگ، رنگ گرفته ام.

الهى، خوشا آنان که فقط با تو دل خوش کرده اند.

الهى ،لطف فرموده اى این کمترین را با کتب آشنا کرده اى لطفت را مزید بفرما و با صاحبان کتب آشنایش کن.

الهى، درجات پدر و مادرم را مزید گردان که اگر ایشان احسن نمى بودند، من حسن نمی شدم.

الهى، شکرت که دارم کم کم مزه پیرى را می چشم.

الهى، اگر حسن جهنّمى است، جهنّمى عاقلى را رفیق او گردان.

الهى، شکرت که شب و روز به پرندگان بال و پر می دهم.

الهى، در شگفتم از کسانى که چون و چرایى، و کاش کاش گویند !

منبع:

http://akhlagh.porsemani.ir

 تذکر: استفاده از منابع مطالب و منابع عکس در این سایت دلیل بر تایید آن سایت ها نیست.

 

theme