عرفان چیست و عارف کیست؟ (قسمت اول)

عرفان چیست و عارف حقیقی کیست؟

عرفای اولیه در تعریف عرفان جنبه های مختلفی را در نظر داشتند، برخی درتعریف عرفان به مسائل آن از قبیل خوف، توحید، فنا، عشق و محبت، اخلاص و… متوجه بودند؛ بدین صورت که، اگر یک زمان مسئله اساسی عرفان عشق و محبت بوده است، تعریف عرفان نیز بر آن اساس بوده است. علاوه بر این شرایط زمانی و موقعیت خاص مخاطبان نیز در تعریف عرفان تأثیر بسزا داشته ؛ مثلا در برابر ظالمان به مذمت ظلم و ستم، در برابرجاه طلبان به مذمت جاه و در برابرثروت اندوزی به مذمت مال تأکید کرده اند.

عرفان

منبع عکس: ima.ir

در مواردی نیز عرفا براساس مقام و موقعیت معرفتی و سلوکی خود از عرفان سخن گفته اند. و مقاماتی چون رضا، توکل، توبه، ورع و… را در شناساندن عرفان مورد توجه قرار داده اند. بنابراین تعریف عرفا از عرفان متنوع و گوناگون است. علاوه بر این در دوره های اولیه عرفان، اصطلاحا فنی و عنوان های رسمی رایج و متداول نبود، اما بعدها در مراحل مختلف سیر تکاملی عرفان، تعاریفی با عناوین اساسی و مطابق با تعالیم عرفانی انتظام یافت. برای نمونه می توان به تعریف داودبن محمود قیصری از عرفای بنام و شاگرد ملاعبدالرزاق کاشانی اشاره کرد. وی در رسله توحید و نبوت و ولایت می گوید: «عرفان عبارت است از علم به حضرت حق سبحان از حیث اسماء و صفات و مظاهرش وعلم به احوال مبدأ و معاد و به حقایق عالم و چگونگی بازگشت آن حقایق به حقیقت واحدی که همان ذات احدی حق تعالی است و معرفت طریق سلوک و مجاهده برای رها ساختن نفس از تنگناهای قید و بند جزئیات و پیوستن به مبدأ خویش و اتصاف وی به لغت اطلاق و کلیت». (یثربی، عرفان نظری، ص: ۲۸-۲۵). بنا بر این تعریف، محور اساسی در علم عرفان و معرفت، علم به خداوند متعال از حیث اسماء و صفات است. اگر بخواهیم عرفان را ریشه یابی کنیم، عرفان از عرف به معنای شناختن، باز شناختن و دانستن بعد از نادانی است. بنابراین وجه تسمیه عرفان از صراحت برخوردار است؛ برخلاف وجه تسمیه واژه صوفی که اختلاف نظر وجود داشت.

«عرفان دراصطلاح یعنی خداشناسی و شناخت حضرت حق تعالی». (سعیدی، گل بابا، اصطلاحات ابن عرفانی، ص: ۵۲۸). درکتاب لغت، عرفان علمی از علوم الهی معرفی شده است: «نام علمی است ازعلوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء وصفات اوست. و بالجمله راه وروشی که اهل الله برای شناسائی حق انتخاب کرده اند عرفان می نامند». (دهخدا، لغت نامه، ج۱۰، ص: ۱۳۵۹۲).

عرفان

منبع عکس: gmemamhasan.blogfa.com

شناسایی حق به دو طریق امکان پذیر است؛ یکی از طریق استدلال از اثر به مؤثر که مخصوص علماء و حکماء است. و دیگر از طریق تصفیه باطن و کشف و شهود که مخصوص انبیاء، اولیاء و عرفا است. عرفا معتقدند که برای رسیدن به حق و حقیقت باید مراحلی را طی کرد تا نفس بتواند از این طریق بر طبق استعداد خود آگاهی حاصل کند و تفاوت آنها با حکما در این است که مبنای کار آنها براساس کشف و شهود است نه استدلال عقلی. در واقع عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت برای انسان این احساس به وجود می آید که ارتباطی مستقیم و بی واسطه باحق تعالی یافته است، البته این احساس حالتی روحانی ومعنوی است، که قابل تعریف و توصیف نمی باشد؛ چرا که عارف ذات حق را نه با دلیل و استدلال، بلکه با ذوق و وجدان درک می نماید. لذا در چنین حالتی، عارف دارای حالی است که نمی تواند آن را بیان کند. پس کسی که بخواهد آن حالت را دریابد، باید به عرفان گراید و عارف شود. (زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، ص: ۱۰).

منبع:http://akhlagh.porsemani.ir

تذکر: استفاده از منابع مطالب و منابع عکس در این سایت دلیل بر تایید آن سایت ها نیست.

theme