رسیدن به درجات توحید

رسیدن به درجات توحید : برای رسیدن به بالاترین درجه توحید چکارکنیم؟

بعثت انبیا و نزول قرآن کریم راه خداشناسی و توحید را باز کرده است و حقایق و ظرایف بسیاری در اینجا وجود دارد.
توحید به معنای یکتاپرستی مهم‌ترین اصل از اصول دین اسلام است. توحید در اسلام یعنی «هیچ خدایی جز الله نیست» (لا اله الا الله) و این مسأله رکن اعتقادات دینی مسلمانان است و شهادت بدان شرط مسلمانی است. هر چند مذاهب گوناگون از آن تفاسیر گوناگونی دارند.

توحید

انواع توحید:

«توحید عام یکی شنیدن است و توحید خاص یکی داشتن و توحید خاص الخاص یکی دیدن.»(رسائل خواجه عبدالله انصاری، ص۱۴۰)

توحید چهار قسم است:
۱٫ توحید شهودی
۲٫ توحید علمی
۳٫ توحید عیانی
۴٫ توحید عیانی کشفی

۱٫ «توحید شهودی، توحید شهودی و وجدانی ذوقی را سه مرتبت است:

اول آن که حضرت حق به تجلی افعالی بر سالک متجلی می شود و سالک صاحب تجلی جمیع افعال و اشیاء را در افعال حق فانی یابد و در هیچ مرتبت، هیچ شیئ ای را غیر حق فاعل نبیند و غیر از او مؤثر نشناسد و این مقام را «مَحو» می نامند.

دوم آنکه حضرت حق به تجلی صفاتی بر سالک متجلی گردد و سالک صفات تمام اشیاء را در صفات حق فانی یابد و صفات اشیاء را در صفات حق بیند و غیر حق را مطلقا هیچ صفت نبیند و اشیاء را مظهر و مجلای صفات الهی بشناسد که این مقام را «طَمس» گویند.

سوم آنکه حضرت حق به تجلی ذاتی بر او تجلی شود و سالک در تمام ذوات اشیاء را در پرتو نور تجلی ذات خدا فانی یابد و تعینات عدمی و وجودی به فناء در توحید ذاتی مرتفع شود و هیچ شئی را به غیر حق موجود نبیند و نداند و وجود را حق داند و به جز وجود واجب، موجود دیگری نبیند که این «مَحق» گویند که صاحب این مقام تمام اشیاء و صفات و افعال را متلاشی در ذات حق داند.»(شرح گلشن راز، ص۲۶۸)

۲٫ توحید علمی-توحید علمی آن است که بداند که غیر از حق هیچ موجود نیست و اشیاء مظاهر حق هستند و به صورت همه اوست.(همان، ص۳۷۱)

۳٫ توحید عیانی و ۴٫ توحید عیانی کشفی که موقوف بر آن است تا سالک طریق تصفیه به مقامی برسد که تعین و هستی مجازی وی که پرده جمال الهی گشته و مانع مشاهده بود محو و فانی گشته و بی خود شود و خود را حق دیده به لسان حق ناطق به نطق «انا الحق» گردد.(همان، ص۲۷۱)

توحید

امام خمینی(ره) می نویسند:
« … و اما آیه شریفه سوم و آن این است: هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شیی علیم»(حدید، ۳) عارف به معارف حق ارباب معرفت و یقین و سالک طریق اصحاب قلوب و سالکین می داند که منتهای سلوک سالکان و غایت آمال عارفان فهم همین یک آیه شریفه محکمه است و به جان دوست قسم که تعبیری برای حقیقت توحید ذاتی و اسمائی بهتر از این تعبیر نیست و سزاوار آن است که جمیع اصحاب معارف برای این عرفان تام محمدی(ص) و کشف جامع احمدی و آیه محکمه الهی، سجده کنند و در خاک افتند … .»(چهل حدیث، ص۶۵۷، مؤسسه نشر آثار امام خمینی(ره)، چ چهارم، سال ۷۳)

و استاد حسن زاده آملی می فرمایند:
«هدف انسان رسیدن به توحید صمدی است»(انسان در عرف عرفان، ص۱۲، انتشارات سروش، سال ۷۷، چ اول) یعنی انسان پله های معرفت را بالا برود و از علم الیقین به عین الیقین و از عین الیقین به حق الیقین و از حق الیقین به بردالیقین برسد و ببیند که:
«هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» که مولانا نیز در تبیین چنین عرفان توحیدی و توحید عرفانی سروده اند:
«ما چونائیم و نوا در ما زتوست*** ما چو کوهیم و صدا در ما زتوست
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات*** برد و مات ما زتوست ای خوش صفات
ما همه شیران ولی شیر علم***حمله مان از باد باشد دم به دم
حمله مان پیدا و ناپیداست باد***جان فدای آن که ناپیداست باد

مرحوم استاد علامه طباطبایی(ره) می فرمایند:
«توحید بدین معنا- توحید اطلاقی- از جمله اموری است که توفیق اثبات آن تنها نصیب پیروان آئین اسلام گشته است و مذاهب و ادیان گذشته از آن محروم بوده اند، زیرا ظاهر آنچه از ایشان درباره توحید بدست ما رسیده مقام «واحدیت» است … .»(رسائل توحیدیف ص۳۳، ترجمه علی شیروانی، انتشارات الزهراء، چ اول، سال ۷۰)

حضرت امام خمینی(ره) در اشاره به «عملی بودن» توحید که با ریاضات تلبیه حاصل شود، می نویسد:
« … و علم توحید شاید از کلمه توحید که تفصیل است، عملی بودن آن نیز استفاده شود چه که به حسب مناسبت اشتقاق، توحید از کثرت رو به وحدت رفتن و جهات کثرت را در عین جمع مستهلک و مضمحل نمودن است و این معنی با برهان حاصل نیاید بلکه به ریاضت قلبیه و توجه غریزی به مالک القلوب باید قلب را از آنچه برهان افاده نموده آگاه نموده تا حقیقت توحید حاصل شود.»(آداب الصلاه، ص۱۰۳)

از دیدگاه اسلامی توحید در معنای گسترده واژه تنها به معنی باورداشتن نیست و به معنی اطاعت و تسلیم‌شدن فقط در برابر خدا نیز هست، که از تعبیر به «توحید عبادی» یا «توحید در عبادت» می‌شود. دین اسلام یعنی دین تسلیم در برابر خداوند , توحید یکتاپرستی با خلوص است. به این معنی که از هرگونه شرک (شریک ساختن در یگانگی خدا) و کفر (انکار این‌که خدا خالق همه است) مبرا باشد. آنچه مهم است پیاده کردن توحید در صحنه های مختلف زندگی و پایبندی عملی به این اصل اساسی در همه رویکرد ها و اعمال و رفتارهایمان است به گونه ای که هم در اعتقاد و اندیشه و تفکر انسانی موحد و خدا باور باشیم و هم در رفتار و اعمال این اعتقاد و باور را نمود و ظهور دهیم و به نمایش بگذاریم .

توحید
توحید که نمود عالی آن در عبارت لا اله الا الله است بهای بهشت است و به این معنا است که ورود به بهشت مجانی نمی باشد و باید برای آن بهایی پرداخت شود که عبارت از توحید است . بهشت جای کسانی است که از نظر عقیده و عمل پاک و مطهر باشند و تا کسی موحد نباشد و در مرحله نظر و عمل توحید ی زندگی نکند و آن را درک و هضم و باورنکرده باشد و عملا و در رفتار و برنامه زندگی این اعتقاد را به اجرا نگذارد و بر اساس آن رفتار نکند بهای لازم برای ورود به بهشت را ندارد و اصولا تاکسی موحد نباشد و با دل و جان و ظاهر و باطن لا اله الا الله را باور نداشته باشد و به آن معتقد نباشد و التزام عملی و پایبندی در رفتار و اعمال نسبت به آن نداشته باشد با بهشت سنخیتی ندارد و بهشت جا و ماوای او نمی باشد .
لا اله الا الله دو جهت نفی و اثبات دارد. یعنی توحید با نفی و مبارزه و جهاد با دشمنان خدا و دین و انسان آغاز می شود و با پرستش توحیدی خداوند به مقصد می رسد و انسان توحیدی هم باید اهل مبارزه و نفی دشمنان داخلی, یعنی نفس اماره باشد و هم با دشمنان خارجی, یعنی شیطان و طاغوت ها بجنگد, البته تحت رهبری مقام ولایت اسلامی که شرط موفقیت در زندگی توحید است. امام هشتم فرمود: کلمه لا اله اله الله حصنی فمن دخل فی حصنی امن من عذابی, بشرط ها و شروط ها و انا من شروط ها. توحید پناهگاه من است کسی که در این پناهگاه وارد شود, از عذاب من ایمن است( یعنی به بهشت می رود) ولی شرط دارد و شرط آن ولایت است و من که امام هشتم شما هستم یکی از شرایط آن هستم.
غیر از آنچه برای شما بیان شد، و به تعبیری خلاصه تمام آنچه برای رسیدن به توحید لازم است، عبودیت و بندگی است. یعنی در همه جا به خدا چَشم بگوییم. والا با علم فقط بدون عمل نمی‌توان به جایی رسید.

theme