تفسیر سیّد هاشم‌ حداد و بیان‌ سه‌ نکته‌ در عبارت‌ زیارت‌ رجبیّه‌

( مخاطبین گرامی، این تفسیر نیاز به توضیح و راهنمایی استاد عرفان و اخلاق دارد و برای مخاطبین خاص الخاص می باشد )

تفسیر سیّد هاشم‌ حداد و بیان‌ سه‌ نکته‌ در عبارت‌ زیارت‌ رجبیّه‌

حداد

ذکر سه‌ نکته‌ لازم‌ است‌:

اوّل‌ آنکه‌:

مراد از تفویض‌ در این‌ زیارت‌ رجبیّه‌، منظور تفویض‌ اصطلاحی‌ در برابر مذهب‌ جَبر و مذهب‌ أمرٌ بَین‌ الامرَین‌ نمی‌باشد.

بلکه‌ به‌ معنی‌ آیتیّت‌ تامّه‌ و کامله‌ بودن‌ آن‌ ذوات‌ مقدّسه‌ است‌ در مقابل‌ تابش‌ خورشید ذات‌ حضرت‌ أحدیّت‌ که‌ او فرد است‌ و ثانی‌ نمی‌پذیرد؛ و این‌ ارواح‌ مطهّره‌ که‌ مُخْلَص‌ در راه‌ توحید وی‌ گشته‌اند، به‌ مقام‌ فناءِ فی‌ الله‌ رسیده‌ و سپس‌ به‌ مقام‌ بقاءِ بالله‌ تکامل‌ یافته‌، و مظهر تامّۀ صفات‌ و أسماء الهیّه‌ گردیده‌اند.

بنابراین‌ آنچه‌ از حضرت‌ حیّ قیّوم‌ و علیم‌ و قدیر سر زند و بوجود آید، از دریچه‌ و شبکه‌ و آئینۀ این‌ ذوات‌ عالیه‌ می باشد نه‌ از غیر آنها.

و این‌ ذوات‌ هم‌ فقط‌ آینه‌ هستند، و حاکی‌ نور خورشید ذات‌ أحدیّت‌. و از خود أبداً و اصلاً نوری‌ و وجودی‌ ندارند، نه‌ ابتداءً و نه‌ تفویضاً. زیرا در هر دو فرض‌، جنبۀ استقلال‌ پیدا می‌کنند؛ و آن‌ حضرات‌ خودشان‌ با شدیدترین‌ وجهی‌ جنبۀ استقلال‌ را که‌ مستلزم‌ شرک‌ است‌ از خود نفی‌ فرموده‌اند.

دوّم‌ اینکه‌:

کسی‌ گمان‌ نبرد از ضمیمۀ این‌ روایت‌ با آیۀ کریمه‌ استفاده‌ می شود که‌ مقام‌ آنها از خدا هم‌ برتر است‌ ـ الْعِیاذُ بالله‌ ـ به‌ علّت‌ آنکه‌ در این‌ زیارت‌ می گوید: تفویض‌ امر، و تعویض‌ امر، و غَیْض‌ و ازدیاد رحِم های‌ زنان‌ به‌ دست‌ شماست‌؛

ولی‌ در آیۀ شریفه‌ می فرماید: خداست‌ که‌ علم‌ دارد به‌ غَیْض‌ و ازدیاد رحم ها. بنابراین‌ اصل‌ تکوین‌ به‌ دست‌ آنهاست‌ و علم‌ خداوند بر این‌ امر تکوینی‌ تعلّق‌ گرفته‌ است‌.

این‌ سخن‌ باطل‌ است‌. زیرا پس‌ از آنکه‌ مبیّن‌ و مبرهَن‌ شد که‌ وجود آن‌ ذوات‌ مقدّسه‌، وجودات‌ فانیه‌ و مفتقره‌ و ممکن‌ الوجود بالذّات‌ می باشند، هم‌ در تکوین‌ و هم‌ در دائرۀ علم‌ چنین‌ هستند.

و خداوند هم‌ مستقلّ است‌ در تکوین‌ و در مرحلۀ علم‌. غایه‌ الامر در آیۀ شریفه‌ فقط‌ قسمت‌ علم‌ بیان‌ شده‌ است‌، و در زیارت‌ قسمت‌ ایجاد و تکوین‌. اختلاف‌ در بیان‌ است‌ نه‌ در واقع‌ امر.

صلوات

سوّم‌ اینکه‌:

در عالم‌ ولایت‌ تعدّد نیست‌.

تمیز و افتراق‌ راه‌ ندارد.

تعیّن‌ و تقیّد معنی‌ ندارد.

در آنجا ولایت‌ فقط‌ و فقط‌ اختصاص‌ به‌ ذات‌ خدا دارد.

 

 هُنَالِکَ الْوَلَـٰیَهُ لِلَّهِ الْحَقِّ.

 

در اینصورت‌ وجود رسول‌ أکرم‌ و أئمّۀ طاهرین‌ که‌ مبدأ اثرند، نه‌ با جهات‌ تعیّن‌ و افتراق‌ و حدود ماهیّتی‌ و هویّتی‌ آنهاست‌، بلکه‌ بواسطۀ اصل‌ تحقّق‌ معنی‌ عبودیّت‌ و فناء است‌ که‌ از آن‌ به‌ ولایت‌ تعبیر می گردد. 

عبارت‌ ذی قیمت‌: أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ، وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ، وَ ءَاخِرُنَا مُحَمَّدٌ، وَ کُلُّنَا مُحَمَّدٌ اشاره‌ بدین‌ مقام‌ است‌. و در آنجا هر کس‌ به‌ مقام‌ فنای‌ مطلق‌ برسد و در حرم‌ خدا فانی‌ گردد و وجود مستعار و إنّیّت‌ مجازی‌ و عاریتی‌ او مضمحل‌ گردد، طبعاً و قهراً دارای‌ این‌ ولایت‌ است‌ و اختصاصی‌ به‌ ائمّه‌ ندارد.

در هر زمان‌ و هر مکان‌ افرادی‌ می توانند خود را بدین‌ مقام‌ برسانند. منتهی‌ اوّلاً باید بواسطۀ متابعت‌ و پیروی‌ از امام‌ معصوم‌ باشد و إلاّ نخواهند رسید، و ثانیاً عنوان‌ إمامت‌ و پیشوائی‌ برای‌ این‌ ذوات‌ معصومین‌ سلام‌ الله‌ علیهم‌ تا أبد باقی‌ است‌. زیرا آنان‌ را خداوند پیشوا و رهبر نموده‌ و لوای‌ ارشاد را با مجاهدات‌ عالیه‌ (اختیاراً نه‌ جبراً) بدیشان‌ سپرده‌ است‌.

و این‌ معنی‌ منافات‌ ندارد با آنکه‌ کسی‌ دیگر بتواند به‌ مقام‌ معرفت‌ خدا برسد، و معنی‌ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ دربارۀ وی‌ تحقّق‌ پذیرد؛ و در حرم‌ خدا با فنا و اضمحلال‌ خویشتن‌ وارد شود.

در آنصورت‌ آنجا دیگر نه‌ او هست‌ و نه‌ غیر او.

در حرم‌ ذات‌ رُبوبیّ نه‌ عنوان‌ محمّد است‌ و نه‌ علیّ، و نه‌ سائر إمامان‌، و نه‌ ولیّ دیگری‌ مانند سلمان‌ که‌ دارای‌ أعلی‌ درجۀ از عرفان‌ بوده‌ است‌. آنجا حقیقت‌ ولایت‌ واحده‌ است‌، بدون‌ عناوین‌ خاصّه‌ و شکل های‌ متعیّنه‌؛ و نام‌ محمّد و علیّ و حسن‌ و حسین‌ تا حضرت‌ قائم‌ و أسماء ممیّزۀ ایشان‌ مادون‌ آن‌ مقام‌ است‌. در آنجا ولایت‌ است‌ و بس‌. و حقیقت‌ و کُنه‌ ولایت‌ دارای‌ معنی‌ واحد بالصِّرافه‌ می‌باشد. فافْهَمْ یا حبیبی‌ فإنَّهُ دقیقٌ!

 منبع : کتاب روح مجرد علامه طهرانی

یا رب فرج امام ما را برسان

آن صاحب انتقام ما را برسان

گر دیده ی ما لایق دیدارش نیست

بر حضرت او سلام ما را برسان

theme